جدول جو
جدول جو

معنی ابوالعباس احمد بصری - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالعباس احمد بصری(اَ مَ)
ابن سعید بن شاهین بن علی بن ربیعه البصری مکنی به ابوالعباس. محمد بن اسحاق الندیم در فهرست ذکر او آورده است و گوید: او از اهل ادب است و او راست: کتاب ما قالته العرب و کثر فی افواه العامه. رجوع به فهرست ابن الندیم و معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 1 ص 134 و روضات الجنات ص 84 س 22 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابن جعفر بن لبان مقری مکنی به ابوالعباس. او راست: تنبیه ذوی الاغترار علی مسالک الابرار
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن محمد بن یحیی بلدی، مکنی به ابوالعباس و معروف به ابن الثلاج. ازاهل موصل از شهر بلد. او در صناعت طب فاضل و در علم و عمل خبیر و نیکومعالجه و از اجل تلامذۀ احمد بن ابی الاشعث بود و سالها ملازمت وی داشت. او راست: کتاب تدبیر الحبالی و الاطفال و الصبیان و حفظ صحتهم و مداواه الامراض العارضه لهم، و این کتاب را برای وزیر ابوالفرج یعقوب بن یوسف معروف به ابن کلس وزیر العزیز بالله در دیار مصر کرد، و او بخط خویش کتب بسیار نوشته است. رجوع به عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1 ص 247 شود
لغت نامه دهخدا
ابن محمد برتی (قاضی...) مکنی به ابوالعباس. محدث است
لغت نامه دهخدا